یکتایکتا، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

عشق یکتای ما

کیش ۱۴۰۲

وقتی میگم خیلی عاقل و خانومی برا همین کاراته امسال همش گفتی مامان من جشن تولد مفصل نمیخوام من برم مسافرت هتل ۵ ستاره ماهم برنامه سفر ریختیم و با یه گروه باحال چند روز قبل تولدت راهی سفر شدیم عمه فاطمه و علیرضا نوید و‌زهرا خانم الهه اینا عمو صمد و الهام مامان جون اینا و خاله نیلوفر خلاصه یه اکیپ باحال کلی خاطره خوب و‌یه سفر به یاد موندنی پارک برفی پارک ابی جنگ کنسرت بهنام بانی جاهایی بود که دیدی و اقامت ماهم هتل امیرکبیر بود ...
4 مرداد 1402

یکسالگی همتا

۲۶ خرداد همتا یک ساله شد و من چه لذتی میبرم از رابطه عاشقانه شما وقتی خنده میاد رو لبتون اون یکی هم غرق شادی میشه و اگه یکیتون گریه کنه اون یکی هم بغض میشینه تو دلش از خدا میخوام همیشه پشت و‌پناه هم باشین و در همه حال دلتون بخنده قرار بود تولد همتا رو امسال مفصل بگیریم ولی خوب مامانی دستش شکست و به خاطر جراحی ها یک هفته ای بیمارستان بود دقیقا روز تولد همتا مرخص شد و ما هم به شکرانه این شادی تولدشو خونه عمه جشن گرفتیم ...
4 مرداد 1402

اولین تولد چهارنفره بابا

اولین تولد چهارنفره بابا مهرداد اردیبهشت ۱۴۰۲ با حضور مامان جونا و بابا جونا و عموبهروز اینا توی رستوران مخابرات حالا دیگه اینقدر بزرگ شدی که خودت با پولایی که جمع کردی جدابرای بابا کادو بخری اولین تولد چهارنفره بابا...
4 مرداد 1402

تهران بهار ۱۴۰۲

✍️ ارسال مطلب و عکس در وبلاگ اواخر فروردین بابا تهران ماموریت داشت و رفت و مثل همیشه ما هم اخر هفته رفتیم اما اینبار سه تایی رفتیم و همتا هم باهامون بود اولین تجربه سفر من به تنهایی با دوتا بچه بود که خداروشکر اینقدر تو عاقل و فهمیده ای که انگار یه نفر ادم بزرگ همرام بود بک هفته ای تهران بودیم و‌چون توی کتاب فارسی کلی چیزای جدید یاد گرفته بودی سعی کردم همه رو ببرم و‌بهت نشون بدم این اولین سفر ۴ تایی ما بدون همراه بود هیومن پارک کاخ سعد اباد رویا پارک برج میلاد ایران مال جاهایی بود که توی این سفر دیدی چون عید فطر مصادف با تاریخ تولد قمری تو بود توی کافی شا...
4 مرداد 1402

نوروز ۱۴۰۲

بالاخره بعد از چند سال کرونا و مریضی و نگرانی نوروز امسال یکم بهتر از راه رسید فقط نبود عمه اعظم خیلی هممونو اذیت میکرد سال تحویل ساعت ۱ شب بود که خونه خاله مهری دور هم‌جمع شدیم صبح روز اول فروردین هم همه خونه عمه اعظم بودن و با خوندن فاتحه یادش رو گرامی داشتن هفته اول رو داراب بودیم و هفته دوم اومدیم شیراز دایی مهدی اینا و اقا رامین اومدن شیراز تو این یه هفته حسابی بهتون خوش گذشت B بالاخره بعد از چند سال کرونا و مریضی و نگرانی نوروز امسال یکم بهتر از راه رسید فقط نبود عمه اعظم خیلی هممونو اذیت میکرد سال تحویل ساعت ۱ شب بود که خونه خاله مهری دور هم‌جمع شدیم صبح روز اول فروردین هم همه خونه عمه اعظم بودن و با خوندن فاتحه...
4 مرداد 1402
1